ای درخت آشنا شاخه های خویش را ناگهان کجا گذاشتی؟ یا به قول خواهرم فروغ :"دست های خویش را کجا عاشقانه کاشتی؟؟؟" این قرار داد تا ابد میان ما برقرار باد چشم های من به جای دست های تو من به دست های تو آب می دهم تو به چشم های من آبرو بده...
کاش می شد دوستس ها را شناخت عشق را تفسیر کرد کاش می شد همچو یک سبزی فروش عشق را در کوچه های تنگ قلب بی وفایان داد زد کاش می شد معرفت را قاب کرد بر سر در دل ها گذاشت کاش می شد...